نمونههای گیمیفیکیشن
یکی از نمونه های گیمفیکیشن: کارت عضویت و تخفیف خرید مکرر
یکی از نمونه های گیمفیکیشن: دنیای دیجیتال
- کسانی که در اینستاگرام پستی منتشر میکنند، بارها و بارها به اکانت خود سر میزنند و تعداد لایکها و کامنتها را نگاه میکنند.
- فعالان فیس بوک و توییتر و شبکه های اجتماعی مشابه، دائماً در انتظار هستند تا دیگران، پستهای آنها را Share کنند و به اشتراک بگذارند.
- یک بررسی ساده نشان میدهد که بخش قابل توجهی از کاربران شبکههای اجتماعی، نه به خاطر انتشار محتوا، بلکه به خاطر پیگیری اثرات و نتایج محتوای منتشر شده، به این شبکهها سر میزنند.
- یکی از علتهای رواج یافتن برنامههایی که تعداد فالوورهای اضافه شده و کاهش یافته را گزارش میدهند (خصوصاً برای اکانتهای غیرتجاری) میتواند میل به تجربهی همین بازی باشد (چقدر پیش آمده که تا کنون به خاطر اینکه کسی شما را Unfollow یا Unfriend کرده، شما هم دست به اقدام متقابل زده باشید؟)
تعریف گیمیفیکیشن چیست؟
با وجودی که اصطلاح گیمیفیکیشن یا بازیسازی طی دههی اخیر به صورت گسترده رواج یافته و به کار میرود، همچنان اتفاقنظر کامل بر روی تعریف آن وجود ندارد و منابع و محققان مختلف، بسته به موضوع بحث و نیاز خود، تعریفهای متفاوتی از گیمیفیکیشن را ارائه میدهند. به عنوان مثال، موسسهی گارتنر که آن را معمولاً به واسطهی چرخه گارتنر میشناسیم، گیمیفیکیشن را به صورت زیر تعریف کرده است گیمیفیکیشن استفاده از ابزارها و مکانیزمهای بازی برای درگیر کردن افراد در شرایط مختلف در کسب و کارها در خارج از فضای بازی است. از گیمیفیکیشن همچنین با هدف تغییر رفتار مخاطب به منظور کسب دستاوردهای تجاری استفاده میشود. جالب اینجاست که برایان بورک (Brian Burke)، معاونت تحقیقات شرکت گارتنر در کتاب Gamify خود (که با حمایت گارتنر منتشر شده است) تعریف متفاوتی را ارائه میدهد: استفاده از ابزارها و مکانیزمهای بازی و اصول طراحی تجربه با هدف درگیر کردن دیجیتالی افراد و برانگیختن آنها در راستای دستیابی به اهدافشان. بورک در اشاره به تاریخچهی استفاده از اصطلاح گیمیفیکیشن، نخستین استفاده از آن را به یک مشاور انگلیسی با نام نیک پلینگ (Nick Pelling) در سال ۲۰۰۲ نسبت میدهد. واژهای که چندان زیبا نیست و بعد از آن هم، بارها سعی شده که اصطلاحات بهتری جایگزینش شود، اما امروز دیگر به عنوان یک اصطلاح فنی و تخصصی، کاملاً جا افتاده است (ترجمهی گیمیفیکیشن هم در فارسی، تقریباً همین دردسرها را تجربه کرده است). گیب زیکرمن (که نوشتهها و دیدگاههایش یکی از منابع اصلی ما در تدوین درس گیمیفیکیشن است) در کتاب خود با عنوان Gamification by Design با تأکید بر تنوع تعریفها، توضیح میدهد که در نوشتههای خود واژهی گیمیفیکیشن را به معنای زیر به کار میبرد: بهکارگیری تفکر بازیمحور و ابزارها و مکانیزمهای بازی برای درگیر کردن کاربران و حل مسائل [و چالشها]. همچنین کارل کپ (Karl Kapp) در کتاب معتبر خود با عنوان بازی سازی در آموزش و یادگیری تعریف زیر را از گیمیفیکیشن ارائه میکند: گیمیفیکیشن یعنی استفاده از ابزارها و مکانیزم، جنبههای زیباییشناسانه و تفکرِ بازی برای درگیر کردن انسانها، برانگیختن آنها به رفتارهای مشخص، تشویق به یادگیری و حل مسئله. تعریف دیگری هم توسط سباستین دیتردینگ (Sebastian Deterding) ترویج شده که در بسیاری از منابع به عنوان تعریف گیمیفیکیشن به آن اشاره میشود: گیمیفیکیشن یعنی استفاده از المان های طراحی بازی در فضاهایی که از جنس بازی نیستند.